نظریه روانکاوی
این نظریه روانشناسی مدعی است که نبردهای ناخودآگاه ذهن تعیینکننده رفتار و شکلگیری شخصیت هستند.
نظریه روانکاوی چیست؟
تئوری روانکاوی که در اوایل قرن بیستم توسط نورولوژیست اتریشی ، زیگموند فروید بنیانگذاری شد. فروید پیشنهاد داد که شخصیت و رفتار نتیجه تداعیات مداوم در ذهن هستند. فرد معمولاً از عدم هماهنگی آگاه نیست زیرا در سطح ناخودآگاه رخ میدهد. فروید بین سه بخش از ذهن که شامل آیدی ، ابرنگاشت و خود شناسی هستند درگیری رخ میدهد. فروید باور داشت که شخصیت از زمان تولد در پنج مرحله توسعه مییابد که به آنها روانجنسی گفته میشود ، زیرا شامل هر دوی جنسیت و فرآیندهای ذهنی هستند.
در هر مرحله ذهن فرد بر روی جنبهی مختلفی از جنسیت تمرکز میکند، مانند لذت دهانی هنگامی که به انگشت شیرین خود میچشد. فروید باور داشت که مراحل روانجنسی باعث درگیری بین زیستشناسی و انتظارات اجتماعی میشوند و ذهن باید این درگیری را قبل از آنکه فرد بتواند به توسعه روانی سالم برسد، حل کند.
ارزیابی
اگرچه مدل فروید در برجسته کردن نقش ناخودآگاه تأثیر بسیاری داشته است، اما به دلیل تمرکز بر جنسیت به عنوان محرک شخصیت، بحثهای زیادی را به دنبال داشته است. بسیاری از منتقدان مدل وی را بیش از حد زیادهروی شخصی و بسیار ساده برای توضیح طبیعت پیچیده ذهن و رفتار میدانند.
مکانیزم دفاعی
- چیست؟
فروید ادعا کرد که افراد به صورت ناخودآگاه، مکانیزمهای دفاعی را به کار میگیرند هنگامی که با اضطراب یا احساسات نامطبوع مواجه میشوند. این مکانیزمها به آنها کمک میکنند تا با خاطرات یا نیازهایی که آنها به عنوان استرسزا یا ناخوشایند تلقی میکنند، به راحتی سر و کار کنند با اینکه به آنها تقلید شده که همه چیز خوب است. - چه اتفاقی می افتد؟
نفس، برای کمک به افراد در دستیابی به توافق روانی از طریق مواجهه با مسائلی که باعث تضاد داخلی میشوند، از مکانیزمهای دفاعی استفاده میکند. مکانیزمهای رایجی که باعث انحراف درک واقعیت میشوند شامل انکار، انتقال، فراموشی، بازگشت به عقب، فکرپردازی و طرح ریزی هستند. - چگونه کار میکند؟
برای توجیه عادتی که فردی درباره آن احساس بدی می کند، انکار یک مکانیزم دفاعی رایج است که مانند سیگار کشیدن، استفاده می شود. با گفتن اینکه فقط “سیگاری اجتماعی” هستند، آنها می توانند به خود اجازه دهند یک سیگار بکشند، در حالی که اعتراف نمی کنند که در واقع به سیگار کشیدن اعتیاد دارند.
- مدل توپوگرافی
فروید ذهن را به سه سطح آگاهی تقسیم کرد. ذهن آگاه فقط بخش کوچکی از کل را شامل می شود. هر چند که ذهن آگاه در مورد افکار در ذهن ناخودآگاه کاملا بی اطلاع است، اما آن ها هنوز رفتار را تحت تاثیر قرار می دهند. - ذهن هشیار
شامل ایدهها و احساساتی است که افراد از آنها آگاه هستند. - ذهن پیش آگاه
این قسمت از ذهن اطلاعاتی را نگه میدارد که شامل خاطرات دوران کودکی است و میتوان از طریق روانکاوی به آن دسترسی پیدا کرد. - ذهن ناخودآگاه
این بیشتر از نیمی از نیازها، میلها و افکار یک فرد را پنهان میکند. - روانکاوی
در این درمان، مشتری به روانپزشک خود درباره خاطرات کودکی و رویاهایش میگوید تا ذهن ناخودآگاه را فعالسازی/باز کرده تا نشان دهد که افکار و خاطرات ذهن ناخودآگاه چگونه رفتار نامطلوب را تحت کنترل قرار میدهد. - رویاها
رویاها به عنوان یک کانال برای افکار ناخودآگاهی که اغلب به دلیل اینکه برای ذهن آگاهی بسیار ناراحت کننده هستند، در دسترس عموم نیستند، دیده می شوند.
مدل سازمانی
ذهن آگاه فقط قسمتی کوچک از یک کلیت پنهان است. تئوری روانکاوی بر این اصل استوار است که ذهن ناخودآگاه به سه بخش از جمله «نهاد»، «خود» و «فراخود» تقسیم میشود که با یکدیگر «صحبت» کرده و سعی در حل احساسات و نیازهای متضاد دارند.
- نهاد
این رفتار به دنبال رسیدن به رضایت فوری است، بچگانه، بیانضباط و سخت قابل تفسیر است. - خود
این صدای عقل است که با نهاد و فراخود مذاکره میکند. - فراخود
این میخواهد کار درستی انجام دهد. این وجدان اخلاقی است که نقش یک پدر سختگیر را به عهده میگیرد.
نکات نیاز به دانستن
- عقده خود کم بینی
وقتی اعتماد به نفس به گونهای کاهش یابد که فرد نتواند به طور عادی عمل کند. این ایده توسط آلفرد آدلر، نئوفرویدیائی، توسعه داده شده است. - اصل لذت
چه چیزی نیازهای نهاد را به دنبال دارد؟ برآورده کردن خواستهها و اجتناب از درد. - نئو فرویدی ها
نظریه پردازانی که بر تئوری های روانکاوی فروید، مانند کارل یونگ، اریک اریکسون و آلفرد آدلر ساخته شدند.
پایان